نیـــــــــــــــلوفـــــــــــر  جــــــــــــــــوننیـــــــــــــــلوفـــــــــــر جــــــــــــــــون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

تمام زندگیم نیلو

مهمونی

هفته ی پیش جشن دندونی رها تپلی بود کوچولوی خیلی نازیه فقط 9ماه داره ولی هم وزن توهه نیلوفر جونم   اینم عسل مامان که اماده شده واسه رفتن به مهمونی   قربونت برم مامان که اینقدر خوشتیپی عزیزم   ...
29 آبان 1391

حموم برون

                              حموم برون دیگه جوجو کوچولوهام واسه خودشون مردی شدن ولی دیگه قفس براشون کوچیک شده قرار شد بعد از تمیزکردنشون تبعید بشن به خونه مادربزرگه این جوجه زشت اول قشنگ شسته شده وابکشی   در حوله مخصوص گذاشته  و با سشوار خشکشان میکنیم  این شما و این شاهزاده های پر طلایی ما ...
21 آبان 1391

شب بیداری

نمیدونم چرا دیشب خوابت نمیبرد تازه ساعت2نصف شب یادت اوده بود که باید بازی کنی رفتی صندلی رو اوردی و گفتی روش بشینم وتلویزیون نگاه کنم یهو فکر کردی دیدی نه اینجوری خوشت نمیاد و باید یه کار دیگه بکنی خدا جون ساعت ٣شد .منم دارم از بی خوابی میمیرم وووووووووووی تازه میگه دید دید بازی اخ که چه صدای دلخراشی داره  وقتی رو سرامیک میکشیدی اشکال نداره مامان جان تو خوش باش خلاصه بعد از کلی شب بیداری رضایت دادی و ساعت 4 صبح خوابیدی خوابای خوب ببینی عزیزم بیخود نیست که میگن بهشت زیر پای مادران است ...
21 آبان 1391

دنت خوری

    توعاشق خوردن دنتی اونم از نوع کاکائویی تازه به شیوه ی جدید تو دنتو با نی میخوری .دوست داری نصفشو بخوری و باقیشو بازی کنی در حال حاضر داری میخوری الآن دیگه بسه و اول دستات میره توش &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&& &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&& من رفتمو اینه اوردم ...
20 آبان 1391

تولد امیرمحمد

  چند روز پیش تولد امیرمحمد بود برخلاف هرسال که جشن تو خونه بود امسال عموحمید بردتمون سفرخانه چه شامی خوردیم %%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%% کیک تولد %%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%% امیرمحمد %%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%% اینم ژست امیرمحمد وقتی پیشش مینشستی البته از بابا خجالت میکشه چون هر وقت که بابایی نیست کلی باهات بازی میکنه %%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%% انشاالله جشن 120 سالگیت امیرمحمد جون ...
18 آبان 1391

عبادت

                                  نیلوفر هرکس نماز میخونه اداشو در میاره میگه چادر بزار سرم الله اکبر بخونم که به قول خودش ( اَلا اَپَر بوخونم )   اول جانمازو پهن کنم حالا مهر رو بزارم حالا رکوع اینجا هم دارم دعا میکنم همه ی نی نی ها سالم باشن   قربون اون دستای کوچولوت برم  ...
17 آبان 1391

شکلک

  چون بعد از گرفتنت از شیر بیشتر مواقع رو پام میخوابی تو هم همینکارو با عروسکات انجام میدی خودت عادت داری همیشه با پتو بخوابی اگه نباشه گریه میکنی که حتما پتو بیارم یدونه پتو هم گرفتم گذاشتم تو ماشین تا بدون پتو نمونی . مامان فریده میگه منم کوچولو بودم بی پتو نمیخوابیدم. عروسکتو رو پاهات میزاری و براشون لالایی میخونی.   اینم شکلک عجیبت قورباغه فیل خوابیده کلمه هایی که هنوز خوب نمیتونی بگی ایناست پتو = پَته            بشقاب = اُشباک             &...
15 آبان 1391

دَدَ

چند روز پیش منو تو با هم رفتیم بیرون تا خونه خاله صنم چون مسیرش نزدیک بود پیاده رفتیم تو اون روز حرفایی میزدی که برام جالب بود وشیرین زبونیت گل کرده بود همینطور میرفتیم تو یه دفعه گفتی ( مامانی باد میاد ) گفتم خب اشکال نداره / باد خوبه تو هم گفتی ( ا اخه مامانی سرما میخورم ) یکم دیگه رفتیم گفتی ( مامانی بغلم کن ) گفتم خب یکم راه بریم تو هم گفتی ( اخه مامانی نیلوفر گناه داره ) ######################################### قربونت برم که اینقدر قشنگ حرف میزنی وقتی حرف میزنی نمیگی (من) یا (تو) مثلا میگی نیلوفر بوخوره نیلوفر بپوشه نیلوفر بشینه مامانی نقاشی نکنه نیلوفر نق...
14 آبان 1391

بازی

                             نیلوفر جونم تو الان دیگه از دیوار راست بالا میری میانگین روزی 1ساعت نمیشینی به غیر از مواقعی که خوابی یکسره در حال ورجه وورجه کردنی عشقم یاد گرفتی قایم میشی و میگی ( مامانی نیلوفر کجاست ) حالا ببین چطوری قایم میشی. رو مبل میری و میگی دارم تاب بازی میکنم = = = = = = = = = = == = = = =  = = = با تموم شیطونی هات عاشقتم ...
14 آبان 1391
1